بهمن ۱۶، ۱۳۸۸

درباره‌ی عشق...

تو را دوست دارم
نه فقط برای خاطر آن‌چه که هستی
بلکه برای آن‌چه که هستم
وقتی که با تو هستم!
دوستت دارم
به خاطر بخشی از وجودم
که تو با عشقت ‍‍‍پروراندی

بدون تماس
بدون حرف
بدون نشانه

تنها با حضورت
با این‌که بودی
خودت بودی
و این معنای راستین عشق است!

Roy Croft

۱۰ نظر:

سیما گفت...

چه قشنگ...
فقط اگه مالِ خودته، کاش جمله ی آخرشو نمی آوردی که شکلِ بیانیه بشه! خودمون فهمیده بودیم... D-:
برای آنچه که هستم
وقتی که با تو هستم!

سیما گفت...

اوووه
من اون روی کرافت رو آخرش ندیدم!
پس خودت بش بگو دیگه D-:

نایی گفت...

آخه همه كه مثل تو باهوش نيستن P:

نامیه گفت...

من عاشق این شعر ام
فلسفه‌ی عشق‌ورزی
همین

نایی گفت...

کاش بشه تجربه اش کرد...

maryam گفت...

be pishat ar che xamusham valik az to che penhan ke ba xiale to goftar dar xafaye to daram....................................................................................che.............fayde...........................................man ke tajrobe kardam faQat fakkam omad paeen

نایی گفت...

:)

علیرضا گفت...

مرا را دوست ميداري
نه برای آن‌چه که هستم
برای آن‌چه که ميخواهي
وقتی که با من هستي!
دوستم دارم
به خاطر بخشی از وجودت
که با عشقم پروراندم

بدون تماس
بدون حرف
بدون نشانه

تنها با حضورم
با این‌که بودم
خودم بودم
و این عشق نيست!

ناشناس گفت...

اطراف ما صداها ادامه دارند

منظره‌ها غريب و رنگينند

مي‌خواهم چيزي بگويم اما خودم را نگاه مي‌دارم

تو نيز مي‌خواهي چيزي بگويي

اما خودت را نگاه مي‌داري

قشنگ بود نايي،مرسي.

نایی گفت...

مال تو هم قشنگ بود...