دی ۲۰، ۱۳۸۸

اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود كه خواب ِ سرچشمه را در خيال پياله مي ديديم
دست هامان خالي
دل هامان پر
گفتگوهامان مثلا يعني ما!
كاش مي دانستيم
هيچ پروانه اي پريروز پيلگي خويش را به ياد نمي آورد
حالا مهم نيست كه تشنه به روياي آب مي ميريم!
از خانه كه مي آيي
يك دستمال سفيد ،‌پاكتي سيگار ، گزينهّ شعر فروغ
‌ و تحملي طولاني بياور
احتمال ِ‌گريستن بسيار است...
سيد علي صالحي

۵ نظر:

ناشناس گفت...

نایی دلتنگ ننویس
تاریک تر نکن جهان رو
عادت نکن به صفحه ی تاریک وب لاگت
...
خوب شو
خوب باش
...

نایی گفت...

برای چی؟؟؟

ناشناس گفت...

به نظرت خوبه به تاریکی ها اضافه کنیم؟
خوبه چراغ های کمی رو هم که روشنه خاموش کنیم؟
همه ی آدم ها گریستن رو بلدن
از سرشاری بگو
از لبریز شدن
دیگران رو پر کن...

نایی گفت...

به قول یکی از دوستام:

تا مثل تو باشم، همه کالی مرا تو
اندازه ی این فصل فقط تاب بیاور...

ناشناس گفت...

That's it!